سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در گفتار دیگرى که از این مقوله است فرمود : ] از مردمان کسى است که کار زشت را ناپسند مى‏شمارد و به دست و زبان و دل خود آن را خوش نمى‏دارد ، چنین کسى خصلتهاى نیک را به کمال رسانیده ، و از آنان کسى است که به زبان و دل خود انکار کند و دست به کار نبرد ، چنین کسى دو خصلت از خصلتهاى نیک را گرفته و خصلتى را تباه ساخته ، و از آنان کسى است که منکر را به دل زشت مى‏دارد و به دست و زبان خود بر آن انکار نیارد ، چنین کس دو خصلت را که شریف‏تر است ضایع ساخته و به یک خصلت پرداخته ، و از آنان کسى است که منکر را باز ندارد به دست و دل و زبان ، چنین کس مرده‏اى است میان زندگان ، و همه کارهاى نیک و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهى از منکر ، چون دمیدنى است به دریاى پر موج پهناور . و همانا امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک کنند و نه از مقدار روزى بکاهند و فاضلتر از همه اینها سخن عدالت است که پیش روى حاکمى ستمکار گویند . [نهج البلاغه]

 

هر چه در این دنیا زندگی میکنم بیشتر پی می­برم که زندگی فرصت اندکی است و این اندک فرصت مجالی برای غفلت و لغزش نمی­دهد!

لغزشی که شاید آنقدر مسیرت را طولانی کند که دیگر توان برگشت نداشته باشی. لغزشی که شاید آنقدر از عزیزانت دورت کند که دیگر محبت و عشق از وجودت رخت بربندد. و این است سرنوشت لغزش­های بی فکر...! لغزش­های عجولانه ... لغزش­های خانمان برانداز که به راحتی زندگی را از مسیر اصلی­اش دور می­کند.

شاید دیگر کار از کار گذشته باشد و شاید هنوز فرصت باقی است. فرصت جبران اشتباه، فرصت دوباره برای برگشتن به زندگی، برای زلال شدن و مثل ماه درخشان شدن. وحالا نوبت آن است که دیگران را دوست داشته باشی، فرصتی برای دوباره از نو شدن، جوانه زدن و شکوفا شدن .

شاید این بار ماده و صورت وجودی ات به جوهری دیگر تبدیل شود. جوهری که جسمت را چنان بسازد که روحی عالی از وجودت به ثمر بنشیند. روح تو دارای خلاهای بسیار است که باید آن را پر کنی، باید که ملا وجودی­ات را چنان بسازی که تنها جلوت باشد ونه خلوت!

روح تو بالقوه امکان تعالی دارد و عدم در آن راهی ندارد. کمی مراقب باش، کمی نگاهت را منعطف کن، کمی به خدا فکر کن تا بالفعل شود درون تو و زیبا شوی، شبیه خدا شوی. از زمانی که خدا بوده، جهان هم بوده پس همه صفات و الطافش را بر سرت ارزانی کرده است که تو راهت را خوب بشناسی، وجودت را از این انفعال به فعل تبدیل کنی. به کمیت کاری نداشته باش، کیفیت وجودی­ات را دریاب. زمان­مند باش تا از این چرخیدن­های مکرر به دور خودت برحذر باشی و به مکان طبیعی­ات بازگردی. به راستی مکان طبیعی تو مگر غیر از محضر ربوبی خداوند است!

حال که ذره­ای کوچک در این افلاک و در میان آب و هوا و خاک و آتش جهت­گیر جهان جهت­گر هستی، اگر میخواهی تغییرکنی باید که با همه وجودت به وحدت برسی باید از قوه به فعل حرکت کنی.

اینطور که باشی وجودت جسم پیوسته­ای میشود که اگر ذهن و زبان و چشم و گوشت هرکدام راهی برای خود انتخاب کردند، همه را به یک جهت سوق دهد، به درون، به نفس، به یکتایی جهان و یگانگی خالق جهان!

 

 

 


93/4/21::: 2:44 ع
نظر()